، تا این لحظه: 9 سال و 2 روز سن داره

گل پسر من و باباش

همایش شیرخوارگان حسینی

کیان عزیزم جمعه گذشته در تاریخ 24/7/94 همایش شیر خوارگان حسینی بود و من پارسال زمانی که باردار بودم گقته بودم که حتماً سال آینده شما رو به این مراسم می برم . خلاصه رفتیم برات لباس علی اصغر (ع) خریدیم . نمیدونی چقدر تو این لباس معصوم شده بودی . بی اختیار یاد معصومیت علی اصغر شش ماهه افتادم که چقدر سخت بوده واسه حسین (ع) دیدن اون صحنه که طفل تشنش جلوی چشماش پرپر بشه  امیدوارم هیچ کس اینو تجربه نکنه که هر کسی صبر حسین رو نداره (آمین ) خلاصه اون روز آماده شدیم و رفتیم مراسم ( هرچند شما با هر چی که روی سرت باشه مثل و کلاه و غیره مشکل داری و من چی کشیدم بماند ) اونجا اینقدر شلوغ بود که فکر کنم حداقل 1...
29 مهر 1394

این روزهای من

پسر عزیزم شاید بد نباشه کمی از این روزهای خودم برات بگم از اتفاقاتی که برام افتاد ومی افته از وجودت که امروز دقیقاً پنج ماهه و چهار روزه که کلبه کوچیکمون رو روشن کرده . نمی دونم  شاید قبلاً فکرشو نمی کردم بخوام مادر بشم هیچ وقت بهش جدی فکر نمی کردم راستش اینقدر سرم شلوغ بود که اصلا ً وقت فکر کردن بهش رو نداشتم ، صبح زود سر کار رفتن عصرها باشگاه و کلاس زبان رفتن به کارهای خونه رسیدن مهمونی رفتن و مهمونی دادن و کلی کارهای روزانه و هفتگی که خودت می دونی .. می دونی دیگه وقتی نمی موند که بخوام به مادر شدن فکر کنم ولی یه چیزی رو همیشه می دونستم  که اگه یه روزی بخوام مادر شم حتماً همه این ها رو کنار میذارم و تو ...
21 مهر 1394

اولین سفرپسرم

الهی مامان فدات بشه مشهدی کیان کیان عزیزم اولین سفر شما به مشهد مقدس بود که ازسه شنبه رفتیم و دیروز برگشتیم هرچند خیلی کوتاه بود اما چون بابایی خیلی مرخصی نداشت و ما هم به علت نذری که بابا کرده بود باید تو اولین فرصت می رفتیم ،مسافرتمون کوتاه بود اما تو همین مدت کم اینقدر خوش گذشت که نگو حرم مثل همیشه یه حال و هوای خوبی داشت شما هم مجذوب آینه کاری ها و اون همه شلوغی تو حرم شده بودی اینقدر با تعجب اطرافتو نگاه می کردی که نگو . این عکس ها رو هم روز آخر تو حیاط هتل ازت گرفتم خلاصه شما اصلاً اذیت نکردی و کمال همک...
17 مهر 1394

کیان وباباش

سلام عزیز دلم کیانم ، شاهزاده کوچولوی من ، امروز از کسی برات می نویسم که تکیه گاه بزرگی براته از پدر که واژه ای زیباست از بابای مهربونت که از وقتی به دنیا اومدی ازهیچی برات دریغ نکرده. انشاالله وقتی بزرگ شدی بدون اون که همیشه به خاطرت سخت کار می کرد و با وجود خستگی زیاد وقتی به خونه می اومد بهت لبخند می زد  و باهات بازی می کرد تا نبودشو حس نکنی بابات بود . هرچند تو اینقدر بابایی هستی که من یه جورایی حسودیم میشه امکان نداره بابا از در بیاد تو و شما بهش لبخند نزنی و همین کافیه تا بابا مهدی همه خستگی هاشو بیرون در بزاره . ازت می خوام در آینده جوری باشی که هر وقت و...
30 شهريور 1394

اولین عیدغدیرسید کیانم

  سلام پسر عزیزم عیدت مباررررررررک دیروز اولین عید غدیر شما سید مامانه هزار بار مبارکت باشه پسرم انشالله هزار عید و ببینی  و در همشون شاد و خوشبخت باشی آمین کیان جونم  دیروز من و شما و بابایی رفتیم خونه آقاجون اینا که همگی اونجا دورهم جمع بودن و شما که فعلاً آخرین سید کوچولوی خاندان موسوی هستی  حسابی واسه همه دلبری کردی عزیز دلم خلاصه همه با شما بازی کردن و چون صبح برده بودمت حموم ماشالله حسابی سر حال بودی و واسه همه  می  خندیدی آقای خوش اخلاقم خلاصه آقاجون طبق سنت هر ساله به شما اولین عیدی رو دادن و من اونو تو قلکت اندا...
30 شهريور 1394

عکسهای جدیدت

سلام عزیزم تو این صفحه برات چند تا عکس به یادگارگذاشتم اینم عکس شما و پسر عموی عزیزت امین آقا که منتظره شما به امید خدا بزرگ بشی و شما رو طرف دار تیم مورد علاقه اش استقلال کنه چند وقت پیش عمو امیر و فاطمه جون ( پسرعمه بابا و خانمشون ) اومدن خونه ما  که اونا هم یه پسر کوچولو به نام امیر سام دارن  که فقط یک ماه از شما کوچیکتره . منم از فرصت استفاده کردم و ازتون عکس گرفتم امیدوارم خیلی زود بزرگ بشید و برای هم دوستهای خوبی باشید انشالله   ...
29 شهريور 1394

برای کیانم

سلام عشقم امروز دوباره دلم هوای نوشتن برات کرده. الهی الان که این خط ها رو می خونی روی لبات خنده باشه و هیچ مشکلی تو زندگی ات نداشته باشی ( انشاالله ) .  کیانم از من به تو نصیحت باید یاد بگیری و یادت نره چه دلمون بخواد چه دلمون نخواد ، خدا یه وقتایی دلش نمی خواد ما چیزی رو که دلمون می خواد داشته باشیم حتماً حکمتی هست که تو نمی دونی و شاید بعدها  متوجه بشی شاید هم هیچ وقت تو این دنیا  دلیلشو نفهمی . جوانک مغرورم می دونم دقایقی تو زندگی ات هست که دلت برای کسی می تپه . می آی و به من وبابا مهدی با صورت سرخ شده از خجالت و زبانی لکنت گرفته ، از عشقت می گی ، این بازی روزگاره و تعجبی نداره  چون...
24 شهريور 1394