اولین سفرپسرم
الهی مامان فدات بشه مشهدی کیان
کیان عزیزم اولین سفر شما به مشهد مقدس بود که ازسه شنبه رفتیم و دیروز برگشتیم هرچند خیلی کوتاه بود اما چون بابایی خیلی مرخصی نداشت و ما هم به علت نذری که بابا کرده بود باید تو اولین فرصت می رفتیم ،مسافرتمون کوتاه بود اما تو همین مدت کم اینقدر خوش گذشت که نگو حرم مثل همیشه یه حال و هوای خوبی داشت شما هم مجذوب آینه کاری ها و اون همه شلوغی تو حرم شده بودی اینقدر با تعجب اطرافتو نگاه می کردی که نگو .
این عکس ها رو هم روز آخر تو حیاط هتل ازت گرفتم
خلاصه شما اصلاً اذیت نکردی و کمال همکاری رو تو اولین سفرت با مامان و بابا داشتی ازت ممنونم شاهزداه جونم ( البته بین خودمون بمونه که موقع برگشتن تو هواپیما .... کردی و من مجبور شدم اون راهروی تنگ و مقابل چشم دویست تا مسافر ، لبخند به لب طی کنم و ببرمت تو دستشویی و با صحنه ای مواجه بشم که خیلی به ندرت اتفاق می افته و منم هیچ گونه لباس اضافه در کیفت نداشته باشم، خلاصه به خیر گذشت اینم خودش خاطره است دیگه) آخر شب هم شما از خستگی بیهوش شدی مثل مامان
زیارتت قبول مامانی انشالله امام رضا خودش پشت و پناهت باشه ( آمین)