برای کیانم
سلام عشقم امروز دوباره دلم هوای نوشتن برات کرده. الهی الان که این خط ها رو می خونی روی لبات خنده باشه و هیچ مشکلی تو زندگی ات نداشته باشی ( انشاالله ) .
کیانم از من به تو نصیحت باید یاد بگیری و یادت نره چه دلمون بخواد چه دلمون نخواد ، خدا یه وقتایی دلش نمی خواد ما چیزی رو که دلمون می خواد داشته باشیم حتماً حکمتی هست که تو نمی دونی و شاید بعدها متوجه بشی شاید هم هیچ وقت تو این دنیا دلیلشو نفهمی .
جوانک مغرورم می دونم دقایقی تو زندگی ات هست که دلت برای کسی می تپه . می آی و به من وبابا مهدی با صورت سرخ شده از خجالت و زبانی لکنت گرفته ، از عشقت می گی ، این بازی روزگاره و تعجبی نداره چون تو خودت زاده یک عشق پاکی . اما چه کنم پسرم می ترسم ، می ترسم از کسایی که دست می گذارند روی تنهاییت و تنها ترت می کنند از شکستن دلت می ترسم عزیزم بدون که هر کسی لایق تو نیست .
جوانک مغرورم تمام دلخوشی من به اینه که همدمت بتونه همیشه خوشحالت کنه نه ناراحت . بتونه غم های دلت رو ازت بگیره ولبخند به روی لبات بیاره . اینکه کاری کنه که همیشه برای رسیدن به خونه عجله داشته باشی برای خوردن یه نون و پنیر ساده کنارهم تو پارک ذوق داشته باشین . همیشه خنده روی لباتون باشه اما در عوض اگر کسی دلش رو به تو سپرد امانت دار خوبی باش برایش از چیزی دریغ نکن گاهی دلش ناز کشیدن می خواهد نازش را بخر، کمک حالش باش کارهای یکنواخت ملال آورند ،به تفریحش اهمیت بده و به قضاوت کسی در مورد غرور و مردانگی ات توجه نکن ، عشق و زندگی پراهمیت تر است .
خدایا میگن دعای یه مادر درحق فرزندش مستجاب می شه کیانم رو به تو می سپارم . کیانم حرفهایم برایت تمامی ندارند ....
ریشه دار باش .. ریشه تو فهم توست
یک سنگ به اندازه ای بالا می رود که نیرویی پشت آن باشد .....
با تمام شدن نیرو ، سقوط و افتادن سنگ قطعی است
ولی یک گیاه کوچک را نگاه کن !!
که چطور خاک ها ، سنگ ها ، سیمان ها و حتی آسفالت را می شکند و سر بلند می شود ..
اگر تو به اندازه این گیاه کوچک ریشه داشته باشی ، از زیر خاک و سنگ ...
از زیر عادت و غریزه ...
و از زیر حرف ها و هوس ها... سر بیرون می آوری و افتخار می آفرینی
ریشه تو همان فهم توست .....