مهراد کوچولو پسردایی ات
سلام کیان جونم
امروز می خوام از پسر دایی شیرین زبونت بگم که خییییییییییییییلی دوسش دارم وقتی شما به دنیا نیومده بودی اینقدر بهش وابسته بودم که اگه یه روز تب می کرد منم مریض می شدم به قول خودش عممممه وقتی من نینی بودم نوزاد بودم تو بقل شما بودم ؟؟؟؟؟ و چنان این سوال رو از ته دلش می پرسه که می گم نکنه ازبقل کردن تو حسودی اش می شه واسه همین خیلی رعایت می کنم اصلا ً شما رو وقتی مهراد پیشمه بقل نمی کنم ولی به خداوندی خدا، اگه بیشتر از تو دوسش نداشته باشم کمتر هم نیست هنوز وقتی میاد خونمون مثل قدیما ساعت ها باهاش بازی می کنم و از کلمه کلمه حرف زدنش لذت می برم . یادمه وقتی دو سالش بود صدام می کرد عمه جان ومنم غرق تو خوشی می گفتم جانمممممم .
اما الان که ماه دیگه به امید خدا چهار ساله می شه خیلی شیرین زبون تر شده ماشالله مثلاً:
چند وقت پیش،همگی شام خونه آقاجون اینا بودیم بعد از شام طبق معمول کیان رو سپردم به آقاجونشو مشغول بازی با مهراد شدم...
مهراد : عمممه
من : جونم عمه جون
مهراد : می دونی تو دل من یه شامه با یه بستنی ؟
من :
یا اینکه یه روز اومدن خونه ما و من چون خونه تکونی داشتیم کیان رو گذاشته بودم خونه مادرجونش .
تا از در اومد تو رفت تو اتاق کیان و با تعجب پرسید ..
مهراد : عمهههه کیان رو کجا انداختیش ؟؟؟
من : گذاشتیمش سر کوچه ( مهراد غرق در شادی اما به حرف من خنده اش گرفت )
یه بار باهاش تلفنی حرف می زدم ( کلاً هر وقت با داداشم یا خانمش تماس تلفنی داشته باشیم می گه گوشی رو بده به من می خوام با عمه حرف بزنم ) از مهد کودکش پرسیدم اونم با آب و تاب برام تعریف می کرد از دفتر نقاشیش از مداد رنگی هاش و .... تا اینکه گفت عمه می دونی چه شده ؟ گفتم نه چی شده ؟ گفت علیییییییی همه شکلاتهای رو میز خانوم مربی رو خورد خانوم مربی دعواش کرد . منم بهش گفتم خب مهراد جونم بهش می گفتی دنودوناشو کرم می خوره . مهراد خیلی سریع با جدیت کامل گفت : ولش کن بزار بخوره
(تو رو خدا راستشو بگید اگه جای من بودید چی کار می کردید ؟؟؟ من که سراسیمه سر به بیابان گذاشتم )
بعد گفتم می خوای با کیان صحبت کنی ؟ خوشحال شد و گفت آره . منم صداش و گذاشتم رو پخش و گفتم بهش سلام کن اونم گفت سلاااام کیان کوچولو . ( همیشه بهش می گه کیان کوچولو )منم صدامو مثل بچه ها کردم گفتم سلام مهراد یهو گفت عممممه اون که حرف نمی زنه اون فقط ااا اوووو اییی می کنه ( من فکر می کردم فقط دروغ کلاغ ها خبر آوردن لو رفته )
همیشه بهش می گم الان میام می خورمت .... اونم میگه نهههه من می خورمت یه بار که بازی می کردیم بهش همینو گفتم و بعد بهش گفتم منو نخور من گوشتم تلخه یه دفعه گفت اشکال نداره سرخت می کنم بهت نمک می زنم می خورمت .... من مهراد
اینم جدیدترین عکس های مهراد عزیزم
انشالله همیشه سلامت باشی عمه جووووون