، تا این لحظه: 9 سال و 2 روز سن داره

گل پسر من و باباش

زردی گرفتن پسرم 2

1394/5/29 12:53
نویسنده : مامان کیان
115 بازدید
اشتراک گذاری

خلاصه بابا رفت و دستگاه مهتابی رو اجاره کرد و قرار شد شما سه روز زیر دستگاه باشی و فقط برای شیر خوردن و تعویض پوشک بیرون بیاریمت . به ما گفتن خیلی مراقب باشین که چشم بندشو بر نداره که صدمات جبران ناپذیری داره و همین حرف کافی بود تا من سه  شبانه روز بدون لحظه ای چشم بر هم زدن بیدار بمونم (  نمی دونم مادری چه حس غریبیه اما من فقط می خواستم خودم ازت مراقبت کنم احساس می کردم باید همه جوره مراقبت باشم ) خوشحالم که حالت خوب شد و ببخش که در روز خوب شدنت کنارت نبودم خوشحالم زحمت هام نتیجه داد و شما خوب شدی نمی خوام بگم مامان کجا بود و چرا عزیز دلشو برای یه هفته تنها گذاشت شاید یه روزی بهت بگم اما نمی خوام الان وبلاگت پر بشه از ناراحتی ها تو باید همیشه شاد باشی ... از اون روز دیگه نتونستم بهت شیر بدم و شما فقط شش روز شیر مادر خوردی اما همون شش روز که شیره وجودمو بهت می دادم تو اوج آسمونها بودم ممنونم که شش روز بهم حس مادر بودن رو هدیه کردی.

پسرم این عکس همون شبیه که مامان  فرداش برای یه هفته شما رو به اجبار تنها گذاشت بازم من و ببخش ...

 

دیروز آرزو داشتم می توانستم دست اتفاق را بگیرم تا نیفتد اما امروز فهمیدم اتفاق هم که بیافتد باز من زندگی خواهم کرد چون تو می خواهی ! 

پسندها (1)

نظرات (0)